احتمالا به زودی به واکسن کرونا خواهیم رسید. هرچند اگر بخواهیم صادق باشیم هیچ چیزی واقعا تغیییر نکرده است، البته هنوز و تا اینجای کار.
در حالی که بسیاری از این خبر به عنوان نشانهای مبنی بر بازگشت قریب الوقوع همه چیز به حال عادی (به خصوص بازار بورس) استقبال کردند اما هنوز چندین ماه با اینکه واکسن در بریتانیا در دسترس عموم قرار بگیرد فاصله داریم.
(اگر که همه ملزومات قانونی برای عرضه عمومی فراهم شود). شرکت فایزر برای این که بداند آیا مرحله بعدی در هفته سوم نوامبر صورت خواهد پذیرفت یا نه اطلاعی در دست ندارد. تنها پس از آن است که برای مجوز اضطراری توزیع عمومی واکسن درخواست میدهد. من را ببخشید که یک مقدار در این باره کسلکننده هستم (و خبرهای خوبی ندارم)، اما ما میرویم که به مدت چند ماه یک قرنطینه سراسری داشته باشیم و همچنان برای چند ماه باید قوانین فاصله گیری اجتماعی را رعایت کنیم.
تازه بعد از آن مسائل و چالشهای واقعی شروع میشود. تعجبی هم ندارد چون تا کنون شفافیت کمی در این باره وجود داشته که چه کسی و چگونه توزیع و پخش واکسن را انجام خواهد داد. و اینکه چه کسی در اولویت دریافت واکسن خواهد بود. این سوالها به هیچ عنوان سوالهای بیربط یا جزییات کوچک نیستند.
واکسیناسیون در دو مرحله و با فاصله حدودی سه هفته انجام میشود. این به معنای آن است که هر فرد دو دوز واکسن دریافت میکند تا واکسیناسیون موثر باشد.
فایزر توافق کرده که در ابتدای کار ده میلیون دوز واکسن به انگلستان بفروشد. ترجمه این جمله این می شود که پنج میلیون نفر طی چند ماه آینده واکسن دریافت خواهند کرد. این در واقع فقط ۷.۵ درصد جمعیت انگلستان است. حتی وعدههای خوشبینانه مبنی بر سی میلیون دوز واکسن دیگر نیز فقط در حدود یک سوم از جمعیت انگلستان را واکسینه میکند و هنوز بحثی بر سر این صورت نگرفته که چگونه بیش از صد و سه میلیون دوز واکسن دیگر برای انجام واکسیناسیون تمامی جمعیت فراهم خواهد شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دولت انگلستان گفته که «سرویس سلامت همگانی انگلستان آماده است برنامه واکسیناسیون را برای گروههایی که بیشتر در خطر هستند شروع کند.» اما به راستی این گروههای در معرض خطر اشاره به چه کسانی است؟ کمیته مشترک واکسیناسیون و ایمن سازی (JCVI) این دستهبندیها را به طور گسترده بر مبنای ریسک سن شناسایی کرده است. هرچند که گفته شده آنها در حال حاضر هنوز نمیتوانند «موضع قاطعی درباره اینکه گروه های اولویت دار کدامند داشته باشند.»
آنها پیشنهاد میکنند (و بسیاری با پیشنهاد آنها موافقند) که واضح است افرادی که از نظر سلامتی تحت ریسک و خطر هستند و همچنین پرسنل بخش سلامت که از آنها مراقبت میکنند، در اولویت انتخاب باشند. در حدود چهارصد هزارنفر در انگلستان در اقامتگاههای مراقبتی وجود دارند و در سرویس سلامت همگانی انگلستان نیز حدود یک میلیون و چهارصدهزار نفر پرسنل دارد.
خیلی بد به نظر نمیرسد. اما اگر شما ۲.۲ میلیون نفر از جمعیت که از نظر بالینی در دسته بندی جمعیت تحت خطر و ریسک شناسایی میشوند را به موج اول اضافه کنید و هفت میلیون نفری که از آنها مراقبت می کنند اعداد جمع و جور نمی شوند. لازم به گفتن نیست که وقتی به اولیت های آخر نگاه می کنید، که شامل افراد زیر پنجاه سال می شود، آنچه که کمیته مشترک واکسیناسیون و ایمن سازی پیشنهاد می کند مبهم است. "باقیمانده جمعیت (اولویت مشخص خواهد شد)" پرسشی که اینجا می تواند طرح شود این است که چه کسی دوز اول را دریافت می کند و دوز بعدی چگونه توزیع خواهد شد؟
به عنوان یک پژوهشگر در زمینه اخلاق، این همان جایی است من دچار مساله می شوم. پژوهشگران حوزه اخلاق به محض آنکه مشخص شد خیلی ها سخت به دنبال واکسن هستند و منابع آن نیز محدود است، این مساله را دیدند. در زمینه کاری من تلاش هایی انجام شد که به این می پرداخت توزیع واکسن چگونه باید انجام شود و به چه کسانی باید داده شود. شبیه به اغلب زمینه های دیگر همه گیری بیماری، تمرکز بیشتر روی عدالت بوده و اندیشیدن درباره راه های مختلف، طبیعتا با تمرکز بر انجام عملی که در نهایت به بیشترین تعداد از افراد جامعه کمک خواهد کرد. در وهله اول پرسنل بهداشتی پیشنهاد شد که بتوانند در سلامت و امنیت کامل از بیماران مراقبت کنند. دیگران پیشنهاد کردند که در ابتدا بیماران واکسینه شوند تا بدینوسیله آنها نتوانند سایرین را مبتلا کنند و همچنین احتمال مرگ آنها در اثر بیماری کاهش یابد. برخی کاملا برعکس استدلال کردند که ما باید افراد مسن و بیمار را فراموش کنیم و واکسن را برای کسانی استفاده کنیم که برای بازسازی اوضاع پس از کرونا باقی می مانند. از دید من این مورد آخری در مقایسه با شرایط واقعی البته خیلی آخرالزمانی است اما به هر حال هر کدام از استدلال های بالا به نوعی بر مبنای عدالت و توازن طرح شده بود.
اما این تاکید مداوم بر عادلانه بودن، یک مساله را نادیده می گیرد و آن هم این است که خود همه گیری بیماری به شکل آشکاری ناعادلانه بوده است.
در واقع ما ماههاست که می دانیم که همه گیری کرونا، نابرابری در جامعه ما را به شدت آشکار کرده و در بین گروه های محروم، ناتوان، افراد با پیش زمینه اقلیت های نژادی و سابقه بیماری طولانی، در مقایسه با سایر گروه های اجتماعی، خروجی و پیامد بهداشت و درمانی ضعیف تری (و همچنین جنازه های بیشتری برای دفن) به جا گذاشته است.
آن قرائت و نسخه از مفهوم عدالت که در کتابچه های راهنما، در بسیاری از وبلاگ ها و مقالات و آثاری که در دوران همه گیری کرونا منتشر شده توضیح نمی دهد که این به معنای برابری نیست و این راه و مسیر کورکورانه ای که پیش می رویم در بهترین حالت بسیاری از حاشیه نشینان و افراد نادیده گرفته شده در جامعه را برای همیشه به زانو در می آورد و در بدترین حالت آنها را به ناعادلانه ترین شکل ممکن از جامعه ما حذف و محو می کند.
کشف واکسن فایزر، زمان و لحظه ای برای شادی است اما فرصتی برای درنگ و اندیشه کردن درباره این نیز می تواند باشد که ما چگونه می توانیم سیاست هایی را تدوین و اجرا کنیم که واقعا منصفانه باشد. دستورالعملی که از توزیع واکسن حمایت می کند به طوری که کسانی را مورد حمایت قرار می دهد که بیشتر در شرایط نیاز قرار دارند. مقصودم افرادی هستند که بیش از همه در شرایط همه گیری کرونا درگیر محرومیت بوده اند یا بر اثر درگیر محرومیت خواهند شد.
برای شروع ما باید بررسی های چند ماه گذشته را مد نظر قرار دهیم که آسیب پذیر بودن در برابر کرونا صرفا مربوط به دو فاکتور بیماری های زمینه ای و سن نیست. پیشینه اقتصادی-اجتماعی نیز به عنوان نمونه، یک فاکتور مهم است و بخش محروم جامعه نیز به همان میزان در معرض شرایط بد و همچنین خطر مرگ قرار دارد. شاید با گفتن اینکه همپوشانی آشکاری بین گروه های اجتماعی مذکور وجود دارد بتوانم حملات منتقدان را قدری تلطیف کنم. علاوه بر این این امکان وجود دارد که بتوان این رویکرد را با توصیه ها و دستورالعمل های کمیته مشترک واکسیناسیون و ایمن سازی (JCVI) ادغام کرد، به این صورت که دردرون خود گروه های اولویت دار، آنهایی که در اثر همه گیری کرونا متحمل آسیب شده اند (با وجود اینکه از نظر تحت ریسک بودن با سایر افراد گروه اولویت واکسن برابرند) به صورت مشخص در رده نخستین افراد نیازمند به واکسن قرار داده شوند.
اکنون زمان آن است که درباره آن بیاندیشیم که جامعه بریتانیا چه جور جامعه ای است و ما چگونه برای اعضای با شرایط خاص این جامعه ارزش قائل هستیم یا نیستیم. هر اقدام دیگری، به نوعی مشارکت در تصمیمات و اقداماتی است که مشخصا به افراد جامعه ما می گوید آنها هیچ ارزشی ندارند. اینک فرصتی برای این پدید آمده که واقعا و صادقانه منصف باشیم.
دکتر الکسیس پاتن مدرس همه گیرشناسی (اِپیدمیولوژی) اجتماعی و جامعه شناسی بهداشت در دانشگاه آستون و رئیس کمیته اخلاق پزشکی در کالج سلطنتی پزشکی و عضو هیئت امنای انیستیتو اخلاق پزشکی است.
© The Independent